واژهی استارت آپ (Startup/start-up) با استفادهی فراوان در سراسر دنیا در طول سالهای اخیر رد و بدل شده است. از این واژه معمولاً برای توصیف سرمایه گذاریهای جدید و جوان تا کمپانیهای وسیع تکنولوژی استفاده میشود. اما به راستی استارت آپ چیست؟
بنیانگذاران و مجامع مختلف تعاریف متفاوت، گسترده و البته همسویی برای استارت آپ آورده اند. با هم به برخی از این موارد نگاهی اجمالی میاندازیم. بنیانگذار (Co-founder) و مدیرعامل1 (CEO) کمپانی واربی پارکر2، نیل بلومنثال (Neil Blumenthal) ، استارت آپ را اینگونه تعریف میکند: «استارت آپ شرکتی است که زمانی که راه حل مبهم و نتیجه تضمین نشده است، بر راه حل مشکلات تمرکز میکند.»
افرادی که شیرینی استارت آپ را میچشند آنرا به عنوان فرهنگ و ذهنیتی تعریف میکنند که برای حل مشکلات اساسی از راه حلهای موجود استفادههای خلاقانه ای میکند. لغتنامه ای برای تعریف استارت آپ این گونه آورده است: «کسب و کاری که به تازگی به مرحلهی عملیاتی درآمده است.» اما احتمالاً محبوبترین تعریف استارت آپ متعلق به اریک رایس (Eric Ries) خالق متد لین استارت آپ3 باشد: «استارت آپ مجموعه ای است طراحی شده برای خلق محصولی جدید و یا خدمات رسانی تحت شرایطی کاملاً نامعلوم.»
تمامی تعریفی که تا بحال آورده شد به نوعی دیدی کلی از استارت آپ به دست میدهند، اما بخش دیگری نیز وجود دارد که بایستی در تعریف ما گنجانده شود و آن “جزئیات” است، جزئیاتی که به واسطهی آنها یک کمپانی “استارت آپ” و دیگری را “کسب و کار کوچک” مینامیم. بنابراین شاید بهتر است در مورد این جزئیات نیز صحبت شود تا بتوان به این سؤال مهم که “استارت آپ دقیقا چیست؟” پاسخ دهیم.
به طور معمول استارت آپ به کمپانی گفته میشود که در حال سپری کردن مراحل اولیهی رشد و توسعهی خود باشد. این سرمایه گذاریهای کارآفرینانه غالباً با یک الی سه نفر به عنوان مؤسس آغاز میگردند، مؤسسین افرادی هستند که از طریق توسعهی محصولی پذیرفته شدنی، خدمات و یا پلت فرمی خاص، سعی در جذب سرمایه و یا سرمایه گذاری در جهت تقاضای بازار دارند.
در مراحل ابتدایی توسعه، معمولاً استارت آپها از سرمایهی بنیانگذارانشان و یا یک سرمایه گذار از بیرون از مجموعه استفاده میکنند. برخی نیز به گرفتن وام برای تأمین هزینههایشان اقدام میکنند. این تعاریف و کلمات فقط در گفتار می آید، اما بنیانگذاران قطعاً میدانند که استارت آپ مقوله ای بسیار پیچیده تر است.
استارت آپ بر رشد متمرکز است.
خصوصیتی که اکثر افراد در تعریف استارت آپ در آن اتفاق نظر دارند تمرکز هموارهی استارت آپ بر رشد است. کسب و کارهای کوچک ممکن است بخواهند برای همیشه در حد کسب و کاری کوچک بمانند، اما این چیزی نیست که استارت آپ برای آن ساخته شده است. تمامی استارت آپها به نحوی کسب و کار محسوب میشوند، اما تمامی کسب و کارها استارت آپ نیستند. تفاوت استارت آپها و کسب و کارهای کوچک در این است که استارت آپها اغلب به آینده ای میاندیشند که دیگر استارت آپ نخواهند بود. این در حالیست که بسیاری از صاحبان کسب و کارهای کوچک با کوچکی تجارتشان خوشحالتر به نظر میرسند.
استارت آپ راه حل مشکلات را ارائه میدهد.
جوشم ویجناند (Jochem Wijnands) بنیانگذار استارت آپی که توسط کمپانی اپل (Apple) حمایت میشد، استارت آپ را اینگونه تعریف کرده است: «استارت آپ نسخهی مدرن یک مبتکر است. استارت آپ ابتدا یک مشکل را تجربه و سپس آنرا با قوهی ابتکار و نبوغ حل میکند. یک استارت آپ موفق غالباً تمایل به حل مشکلات و تبدیل جهان به مکانی بهتر دارد.»
استارت آپ شغلی است که بدون آن نمیتوانید زندگی کنید!
شغل شما مادامی که برای شخصی دیگر کار میکنید فقط یک شغل است. اما زمانی که کسب و کاری استارت آپی راه اندازی میکنید قطعاً چیزی بیشتر از یک شغل را از آن دریافت خواهید کرد. استارت آپ شما تبدیل به شغلی میشود که به سادگی قادر به ترک آن نخواهید بود. به طور ایده آل استارت آپ سازمانی خواهد شد برای انجام کاری که قبلاً کسی آنرا انجام نداده است و پتانسیل تغییر جهان به مکانی بهتر را خواهد داشت. نرخ رشد و مابقی موارد صرفاً نتیجهی اجرای خوب، تاکتیکهای صحیح و توصیههای مناسب است.
استارت آپ بیشتر سؤال است تا جواب!
از بسیاری جهات استارت آپ تمایل به شکست مرزها و خلق تجربههای فراوان دارد. بسیاری از بنیانگذاران استارت آپها معتقدند اگر کسب و کاری ادعای استارت آپی بودن دارد، تجربهها و سؤالهای فراوان جزء جدایی ناپذیر آن خواهد بود. در واقع استارت آپ سؤالات بسیاری در مورد مدل کسب و کار و پویایی آن مطرح خواهد کرد. اگر این سؤال به ذهنتان خطور کرده که کدام گروه این موارد را تجربه خواهند کرد، مشتریان یا بنیانگذاران؟ باید گفت احتمالاً هر دو گروه. تمرکز استارت آپ بر تجربه، آزمایش، تکرار و یادگیری است.
استارت آپ به دنبال محصول متناسب با نیاز بازار است.
برخی از کسب و کارها فعالیت خود را با عرضهی محصولی متناسب با تقاضای بازار شروع میکنند. بسیاری از آنها قطعاً میدانند که بازار آنها چه کسانی هستند و این افراد به جستجوی چه محصولی میپردازند. اما به باور برخی از افراد مانند جاشوا فینبرگ (Joshua Feinberg) استارت آپها نوع متفاوتی عمل میکنند: «استارت آپ به کمپانی گفته میشود که به دنبال محصول مورد نیاز بازار است: استارت آپ سعی در شناسایی مشتریان ایده آل، نوع محصول، خدمات، قیمت و تکرار پذیری خریداری محصول دارد. به علاوه، بنیانگذاران استارت آپها زمان زیادی را صرف بهبود کسب و کار خود میکنند.
استارت آپ پر کنندهی خلأ بازار است.
عده ای از بنیانگذاران، تعریف استارت آپ را با این مورد آغاز میکنند: هدف استارت آپ پر کردن خلأهای موجود در بازار است. تعریفی تکنیکی از استارت آپ به زعم آنها از این قرار است: «استارت آپ به هر کسب و کار تازه تأسیس و پرسرعتی گفته میشود که با هدف برآورده کردن نیاز بازار و پرکردن خلأهای موجود در آن طراحی شده باشد.»
استارت آپ از روشهای سنتی برای انجام کارها پیروی نمیکند.
در حالیکه بسیاری از افراد استارت آپ را مربوط به جوانان میدانند باید گفت حضور افراد جوان برای شروع یک کسب و کار استارت آپی ضرورت به حساب نمی آید. در حقیقت نکتهی خارق العاده در مورد استارت آپ، بی حد و مرز بودن آن است. اگرچه زمانی که به کسب و کاری استارت آپی فکر میکنید ممکن است نام افراد خاصی به ذهن شما خطور کند ولی خبر خوب این است که بدون آنها هم میتوان شروع کرد. برای مثال، مارک وینوکر (Mark Winokur)، بنیانگذار و مدیرعامل کمپانی “ایمنی و کمکهای اولیهی مربوط به نیروی کار4 ” ، یک کارآفرین هفتاد ساله با استارت آپی در یک کمپانی بسیار سنتی است. او میگوید: «بنیانگذاران در سنین متفاوت و پیشینههای متفاوت وجود دارند، برای کسب و کارها مادامی که استارت آپ تلقی میشوند هیچ قانون لازم الاجرایی وجود ندارد.»
استارت آپ از چک نویسها خلق میشود.
استارت آپ هر کسب و کاری است که از ترواشات ذهنی خلق میشود، تراوشاتی که رفته رفته تبدیل به نکاتی ارزشمند میگردند. در واقع کسب و کارها از ابتدایی ترین مرحله که به نوعی مرحلهی بدون درآمد تعریف میشود تا زمانی که موفق به خلق مدل قابل قبولی برای کسب و کار و ایجاد درآمد منظم شوند و قابل تکرار شوند، میتوانند استارت آپ محسوب گردند.
استارت آپ یک کمپانی در مراحل ابتدایی است.
همانطور که ذکر شد استارت آپ یک کسب و کار تازه تأسیس در مراحل اولیهی برندینگ، فروش و احتمالاً استخدام است. استارت آپها معمولاً به کارمندانی برای انجام کارهای متفاوت بدون ابزارهای کافی، بدون نامی مشخص، بدون درآمدی بالا و حتی گاهی بدون برنامه ریزی خاص نیاز دارند.
هیچ وقت نمیتوان به یقین گفت یک استارت آپ موفق شده است.
موفقیت واژه ای انتزاعی است، به این معنی که افراد متفاوت تعاریف متفاوتی از آن ارائه میدهند. اما نکتهی کلیدی در مورد موفقیت استارت آپها باور “هنوز موفق نبودن” است. برخی از بنیانگذاران بر این باورند که استارت آپ مرحله ای از یک کسب و کار را نشان میدهد که موفقیت هنوز حاصل نشده است. به طور مثال، ایر بی ان بی5 در ابتدا کسب و کاری استارت آپی با سرعت رشد بالا و اهدافی رؤیایی بود. اما میتوان گفت آنها دیگر استارت آپ نیستند، چرا که مرحلهی موفقیتهای مبهم را گذرانده اند.
استارت آپ خانهی متفاوتهاست.
تقریباً تمامی اشخاص بر این عقیده اتفاق نظر دارند: تیم یک استارت آپ یکی از مهمترین بخشهای آن محسوب میشود. استارت آپ تیمی بزرگ از متفکرین و افراد صاحب ایده است که بر خلاف عرف فکر و عمل میکنند. در حقیقت بنیانگذاران میتوانند با الهام بخشی به این افراد، آنها را در کسب موفقیت در تغییر جهان به مکانی بهتر همگام خود نمایند. آنها دنیا را با دیدگاهی متفاوت میبینند و البته از شکست واهمه ندارند.
استارت آپ ترکیبی از تجربهی حسهای متفاوت است.
حسی را تجربه میکنید؟ ترس است یا هیجان؟ باید گفت هر دو، چراکه این خاصیت استارت آپ است. استارت آپ لحظهی تردیدی است که قبل از رویارویی با بزرگترین چالش زندگی تجربه میکنید. استارت آپ ترکیبی از احساس ترس، اضطراب و عدم اطمینان تعریف میشود. همینطور میتوان گفت استارت آپ همانند تجربهی لذتبخش روز اول مدرسه بعد از یک تابستان طولانی و آرامش بخش است. در کل باید گفت استارت آپ پروسه ای است که در تمامی احساسات ذکر شده، مسیر سفری را میسازند که تمامی کمپانیهای موفق آنرا تجربه کرده اند.
استارت آپ متمرکز به هدفی مشترک و خلاقانه است.
استارت آپ همینطور به مجموعه ای اطلاق میگردد که در آن افراد برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش میکنند و آن هدف غالباً با نوآوری همراه است. فضای استارت آپی مکانی نیست که همهی افراد یکسان لباس بپوشند و یا کارهای یکسانی انجام دهند، ولی قطعاً هدف یکسانی دارند.
در حالیکه تعاریف استارت آپ متفاوت و گسترده هستند، این مطلب را با تعریفی از رایان روتان (Ryan Rutan) به پایان میبریم: «استارت آپ سعی در انجام کاری متفاوت و جدید دارد. کسب و کار استارت آپی لزوماً مربوط به تکنولوژی نیست. استارت آپ در عین حال که سؤالهای متفاوتی مطرح میکند به ارائهی جوابها و راه حلها نیز میپردازد.»
پاورقیها
- Chief Executive Officer
- Warby Parker
- Lean Startupکه اولین بار در سال 2008 توسط اریک رایز معرفی شد، متدی است برای توسعهی کسب و کارها و محصولاتشان. هدف اصلی این روش کوتاه کردن چرخهی توسعهی محصول است.
- Workforce first aid and safety
- Airbnbکمپانی جهانی در زمینهی اجارهی مکانهای اقامتی از طریق وبسایت و اپلیکشین فعالیت میکند. این شرکت سهامی خاص در سال 2008 در کالیفرنیا پایه گذاری شد.
2 دیدگاه
Pingback: هک رشد (Growth Hacking) چیست؟ - ابوالفضل دانش
باید یک پست بگذارید در مورد این که استارتاپ چی نیست 😀